جدول جو
جدول جو

معنی هرز بشین - جستجوی لغت در جدول جو

هرز بشین
برخلاف مصلحت رفتن، به بیهودگی افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فَ / فِ نَ / نِ سِ دَ)
هدر رفتن و روان شدن آب به زمین لم یزرع. (یادداشت به خط مؤلف) ، خراب شدن و از کار افتادن پرۀ قفل. (یادداشت به خط مؤلف). این معنی در مورد ابزار دیگر نیز به کار رود:هرز شدن کلید، هرز شدن پیچ و سرپیچ چراغ و جز آن
لغت نامه دهخدا
تصویری از هرز شدن
تصویر هرز شدن
هرزرفتن، خراب شدن و ازکارافتادن پره قفل وکلید ومانندآن
فرهنگ لغت هوشیار
کنایه از: رگبار شدید و باران بی وقفه که به ساقه ی درخت انگور
فرهنگ گویش مازندرانی
خرد شدن، ریز ریز شدن، کوفته شدن
فرهنگ گویش مازندرانی